شعر
18 آذر 1393 توسط حيدري
دل ماسوی توپروازکند
به نازا ید وصدنازکند
که نماز دل ما دیدن اوست
زمزم دیده ما اب وضوست
عرفه روز تماشای گل است
لحضه دیدن سیمای گل است
عرفه روزوصال است وحضور
موسم دیدن سرچشمه نور
گل نرگس دل ما سائل توست
عرفه امد ودل مایل توست
چه خوشا گربرسم در عرفات
که بجویم زکفت اب حیات
به همان خیمه که اید بویت
به امیدی که ببینم رویت
روضه خوان غم عباس شوم
تا که لبریززاحساس شوم